به گزارش «راهبرد معاصر»؛ نزدیک به 2.5 سال از آغاز جنگ اوکراین میگذرد. بلافاصله پس از این رویداد در فوریه ۲۰۲۲ میلادی، کشورهای اروپایی، آمریکا و شرکایشان تحریمهای گستردهای را علیه مسکو اعمال کردند تا با پیامدهای شدید آن توانایی روسیه را برای ادامه جنگ محدود کنند و در همین راستا، نفت و گاز روسیه و سود حاصل از فروش آنها در کانون تحریمها قرار دارد. با تکمیل طرح REPowerEU کمیسیون اروپا مبنی بر کاهش اتکای این قاره به سوخت های فسیلی روسیه، سهم گاز روسیه از واردات کل اتحادیه اروپا از ۴۵ به ۱۵ درصد در سال ۲۰۲۳ میلادی کاهش یافت.
علاوه بر این، ممنوعیت اتحادیه اروپا بر واردات نفت روسیه از مسیر دریا و اعمال سقف قیمتی بر نفت به وسیله «گروه هفت»، خودداری از ارائه خدمات بندری و حمل و نقل به نفتکشهای روسی با نفت بالای ۶۰ دلار در هر بشکه و فروش مستقیم نفت و گاز روسیه به اروپا به شدت کاهش یافت.
در این میان غرب آسیا یکی از مهم ترین مناطق برای روسیه در دوره جنگ بوده و در کنار روند رو به رشد صادرات نفت خام روسیه به بازارهای آسیایی، تجارت نفت با کشورهای غرب آسیا برقرار و در حال افزایش است.
چون هیچ کشوری در غرب آسیا آشکارا علیه روسیه نیست، مسکو به دنبال تحکیم شراکت خود با منطقه و یکی از عناصر قوی این رویکرد، موضع صریح ضد غربی روسهاست
کشورهای غرب آسیا حتی متحدان برجسته آمریکا و اروپایی، در مجموع موضع بیطرفی راهبردی را برگزیدند، به طوری که ایران، ترکیه و کشورهای عربی از اعمال تحریمها خودداری کردند. این موضوع تا حد زیادی به دلیل نفوذ زیاد مسکو بر عرضه جهانی غلات بود. سیاستگذاران در آنکارا، ریاض و ابوظبی به دلیل وابستگی به واردات مواد غذایی نگران بودند؛ هرچند ابتکار معامله غلات در استانبول با نقش کلیدی ترکیه به عنوان شریک قابل اعتماد برای مذاکره با روسیه امضا شد.
مسکو علاوه بر اعمال نفوذ خود، بازی راهبردی بلندمدتی را نیز در غرب آسیا دنبال کرده است. منطقه منا (MENA) در «دکترین دریایی» روسیه (ژوئیه ۲۰۲۲ میلادی) و نیز در «مفهوم سیاست خارجی» آن (مارس ۲۰۲۳ میلادی) نقش مهمی دارد و این موضوع نشان دهنده اهمیت منطقه برای محاسبات راهبردی مسکوست، به طوری که از زمان شروع جنگ اوکراین، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه خارج از کشورهای شوروی سابق، تنها از کشورهای غرب آسیا بازدید کرده و برای نمونه، تهران ژوئیه ۲۰۲۲ میلادی و ابوظبی و ریاض دسامبر ۲۰۲۳ میلادی میزبان وی بودند.
چون هیچ کشوری در غرب آسیا آشکارا علیه روسیه نیست، مسکو به دنبال تحکیم شراکت خود با منطقه و یکی از عناصر قوی این رویکرد، موضع صریح ضد غربی روسهاست که به رهبران منطقه یادآوری میکند، از گرفتار شدن در باتلاق تحریمهای غرب خودداری کنند. روابط کشورهای منطقه با روسیه میتواند به طور بالقوه توانایی چانهزنی آنها را در برابر شرکای غربی در آینده تقویت کند.
احتمالاً چند قدرت منطقهای در سالهای آینده به بریکس و سازمان همکاری شانگهای (SCO) خواهند پیوست. ایران، مصر و امارات از ژانویه عضو بریکس و عربستان، بحرین، قطر، امارات، کویت و ترکیه شرکای گفت وگوی سازمان همکاری شانگهای هستند. در همین راستا رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در نشست ناتو گفت، آنکارا قصد دارد به سازمان شانگهای بپیوندد و عضو دائمی این گروه شود.
تمایل راهبردی روسیه برای بهبود روابط با غرب آسیا به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال های ۱۹۸۹-۱۹۹۱ میلادی برمیگردد. هنگامی که جنگ سرد پایان یافت، این منطقه قدرتمند با فرصتهایی برای ایجاد نفوذ بود. تمام رویدادهای پرآشوب منطقه از سال ۲۰۰۰ میلادی، ازجمله جنگ عراق، تحولات موسوم به «بهار عربی»، بحران های سوریه، لیبی، یمن و آخرین جنگ میان رژیم صهیونیستی و حماس از سوی روسیه برای تقویت افکار عمومی علیه آمریکا و متحدانش استفاده شد و این تصویر را ترسیم کرد که اتحاد آتلانتیک تنها فاجعه برای منطقه به ارمغان میآورد. محاسبات راهبردی نادرست کشورهای غربی و اثرات زیانبار آن نیز باعث شد اظهارات ضد غربی پوتین بستر مناسبی فراهم کند.
جدا از ابتکارات دیپلماتیک، روسیه به عنوان تأمین کننده مهم تسلیحات سوریه، عراق، مصر و الجزایر معرفی شد. تهران از سال ۲۰۲۲ میلادی پهپادها و تسلیحاتی را به روسیه داد، هرچند طرف های غربی مدعی بودند مسکو از آن برای جنگ اوکراین استفاده کرده است. جدای از گفت وگوهای دوجانبه و بازدیدهای رسمی دولتی، روسیه ژوئیه ۲۰۲۳ میلادی نشست وزیران برای گفت وگوی راهبردی با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را در مسکو برگزار کرد تا روابط را در حوزه های انرژی، تجارت و سرمایه گذاری با این گروه گسترش دهد.
فراتر از فوریترین نگرانی در زمینه امنیت غذایی در دوره جنگ، رویکرد بیطرفانه جای خود را به مزایای قابل توجه در تجارت نفت و روابط سرمایه گذاری با روسیه داده است. در حالی که کشورهای اروپایی، آمریکا، ژاپن و کره جنوبی واردات نفت روسیه را کاهش دادند؛ ترکیه، هند و چین ازجمله کشورهایی بودند که نفت خام روسیه را با تخفیف خریداری کردند. در مقابل، ترکیه واردات نفت خود از روسیه را دو برابر کرد و سهم واردات ماهانه نفت خام خود از روسیه را به ۱۱.۶۵ درصد در مقایسه با ۱.۸۹ درصد قبل از جنگ افزایش داد.
یکی دیگر از جنبههای جنگ نفتی میان غرب و روسیه، سقف قیمت نفت از دسامبر ۲۰۲۲ میلادی است که کشورهای عضو «گروه هفت» و متحدانشان را محدود میکند تا در صورت قیمت بالای ۶۰ دلار در هر بشکه، به شرکتهای دریایی حامل نفت خام روسیه خدمات ارائه ندهند. اما طبق گزارش اخیر، ۸۲.۵ درصد از نفت خام روسیه خارج از این گروه مبادله میشود.
جدای از گفت وگوهای دوجانبه و بازدیدهای رسمی دولتی، روسیه ژوئیه ۲۰۲۳ میلادی نشست وزیران برای گفت وگوی راهبردی با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را در مسکو برگزار کرد تا روابط را در حوزه های انرژی، تجارت و سرمایه گذاری با این گروه گسترش دهد
عربستان و امارات نیز برای تأمین مصرف داخلی خود نفت خام و فرآوردههای نفتی پالایش شده روسیه را وارد کردهاند که به آنها اجازه می دهد نفت خام خود را با قیمتهای نسبتاً بالا صادر کنند. باید توجه داشت، نفت ترش اورال روسیه با محتوای گوگرد ۱.۷ درصد دارای کیفیت مشابه با گریدهای غرب آسیا ازجمله نفت عربستان، نفت متوسط بصره عراق، و سنگین ایران است.
پس از سفر جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به عربستان سعودی در ژوئیه ۲۰۲۲ میلادی و توافقنامه «مشارکت راهبردی با خلیج فارس» میان اتحادیه اروپا و کشورهای خلیج فارس، انتظار میرفت عربستان و امارات با افزایش سهمیههای تولید، افزایش قیمت نفت را مهار کنند. با وجود این، اوپک پلاس با تصمیم یادشده مخالفت کرد. با وجود سیاست دولت بایدن مبنی بر پر کردن شکافها برای جلوگیری از نفوذ چین، روسیه یا ایران، به نظر میآید روسیه با نفوذ خود در غرب آسیا و همکاری نزدیک با قدرتهای منطقه به این مهم دست یافته است. علاوه بر این، با وجود افت قیمت نفت در سال ۲۰۲۳ میلادی، سود روسیه و ثبات اقتصادی این کشور تثبیت شد.
در حالی که آمریکا شراکت امنیتی نزدیکی با شرکای خود در منطقه دارد، روابط رو به گسترش روسیه احتمالاً برای سیاستگذاران واشنگتن دردسرساز باشد. به عنوان نمونه، روابط نزدیک میان دمشق و آنکارا انگیزه قوی مقام های روسیه را برای کاهش تنش میان متحدان خود آشکار میکند. روسیه علاوه بر مذاکرات دیپلماتیک، در حال ساخت تأسیسات هستهای در ایران، ترکیه و مصر نیز هست.
کشورهای منطقه تمایل به تجارت با روسیه به ارزهای ملی دارند و این موضوع، انگیزههای بیشتری برایشان فراهم میکند. طبق یک نظرسنجی، مردم مصر ۵۷ درصد، بحرین ۶۸ درصد، قطر ۶۳ درصد و لبنان ۷۲ درصد معتقدند، روسیه و چین میتوانند شرکای جایگزین مناسبی برای آمریکا باشند.
بدون تردید، جو بایدن در دوران تصدی خود نتوانست به نگرانیهای چندین متحد منطقه پاسخ کافی دهد. با نزدیک شدن به انتخابات آمریکا، ریاست جمهوری دوم ترامپ میتواند به رویکرد جدید مبتنی بر موضع سخت آمریکا برای جلب وفاداری کشورهای غرب آسیا منجر شود. تعاملات سیاسی پیچیده میان جنگ اوکراین و ائتلاف های منطقهای میتواند جای پای روسیه را در منطقه مستحکمتر کند.
ثبات در سوریه که مسکو از دولت بشار اسد حمایت میکند، پرسشهایی را برای کشورهای خلیج فارس و ترکیه ایجاد می کند. مسکو در حمایت از ژنرال خلیفه حفتر مستقر در شرق لیبی نیز نقش دیپلماتیک و نظامی داشت. روسیه قصد دارد پایگاه دریایی در طبرق احداث کند تا ظرفیت نظامی خود را در دریای مدیترانه افزایش دهد. حمایت از حفتر با رویکرد سیاست عربستان، امارات و مصر همسو، اما در تضاد با مواضع ترکیه و قطر است که به دولت مستقر در غرب لیبی گرایش دارند.
به طور منطقی میتوان انتظار داشت نفوذ روسیه در غرب آسیا در سالهای آینده حفظ شود. با افزایش نفوذ، مسئولیتها و گرفتاریهای فزایندهای برای مسکو به وجود میآید، اما برای کشوری که به دنبال رویکرد متفاوت از غرب است، به تدریج آنها را برطرف خواهد کرد.